بزرگترین پیام ۲۲ بهمن امسال چه بود؟
به گزارش دفتر رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج اصفهان، ـ یادداشت ـ حسین مطیع معاون تبیین و گفتمان سازی؛ کارل یاسپرس فیلسوف معروف آلمانی قرن بیستم میگوید: غرب وقتی میتواند به کشوری حمله کند که آن تمدن مرده باشد یعنی توان دفاع عقلی و معرفتی نداشته باشند؛ فرهنگ یا دین آنها به عادت تبدیل شده باشد و دین خود را صرفاً از دهان پدران و مادران گرفته باشند.
این سخن ما را به یاد حدیث معروفی از مولا علی (ع) میاندازد که:
“من اخذ دینه من افواه الرجال اخرجه الرجال کما ادخلوه “
اگر کسی دین خود را از دهان دیگران بگیرد افراد دیگری (با یک هیمنه و ترفند دیگری) او را از دین خارج میکنند.
ولی در فرهنگ انقلاب، امتی بودند که اهل برهان و شهود بودند و دین خود را از کتاب و سنت گرفته بودند که به تعبیر حدیث شریف اگر کوهها بلرزند دین آنها تکان نخواهد خورد!
حجم حملات وسیع رسانهای در طول ۴۴ سال و خصوصاً در پاییز گذشته، آنقدر زیاد بود که اگر آن پشتوانههای عمیق معرفتی، عقلی، وحیانی و شهودی نبود این انقلاب را به فنا داده بود.
پس این فرهنگ زنده است و نمیتوان این حماسه بینظیر مردم در ۲۲ بهمن امسال را صرفاً به هیجان تقلیل داد؛ مگر هیجان چند سال میپاید؟ آن هم با مردمی که اکثر آنها گریبانگیر مشکلات اقتصادی و معیشتی هستند و از طرفی زیر بمباران رسانهای دشمن شب و روز را سپری میکنند. فراموش نکردهایم بیش از ۲۰۰ ماهواره فارسی زبان و صدها شبکه اجتماعی در پاییز گذشته جنگی را علیه این مردم به راه انداختند که بعضی آن را به جنگ جهانی سوم تعبیر کردند!
مردم ایران خیلی باهوشتر از آنند که در بین این همه مشکلات اقتصادی و سوءمدیریت برخی و فضای افسار گسیخته شبکههای معاند، بتوان آنها را فریب داد و با تحریک هیجان موقتی، یا سوءاستفاده از ارزشهای دینی، به خیابان کشاند!
پس چه تعبیری بهتر از زنده بودن این فرهنگ عمیق برای آن میتوان یافت!؟
فرهنگی که هر صباحی چند، نخبگانی رادر خود میپرورد و به منصه ظهور میرساند که دهانها را باز و چشمها راخیره میکنند؛ بزرگ مردان و زنانی که نگاه به قامت رعنای آنها کلاه عقل ابزاری را از سر آدمی میاندازد و جز تعظیم، تکریم و دست مریزاد به تمدنسازان، سخنی باقی نمیگذارد.
بزرگانی چون؛ بهشتی، مطهری، چمران، حسن باقری، آوینی، عبدالله والی، کاظمی آشتیانی، مرضیه دباغ، محسن فخریزاده و قاسم سلیمانی نمونههای برجسته متولدین این فرهنگ انقلابی هستند که تحت تربیت امامین انقلاب، ققنوسوار از دل سختیها و بحران حوادث و کوران مشکلات زاده شدند و نسل سوخته را به نسل شکفته تبدیل کردند.
حال اما بعد از خلق این حماسه کمنظیر وظیفه حکومت دشوارتر شده:
اولاً: نباید این قدرت سیاسی به دست آمده را در عرصه فرهنگ، علم و هنر مجرای بسط اندیشههای رقیب قرار دهد که اگر چنین کند با دستان خود حکم قتل خود را صادر کرده است.
فیالمثل نباید دانشگاه در علوم انسانی، عرصه بدون نقد لیبرالیسم وسکولاریسم شود یادر عرصه علوم مهندسی و پزشکی، عرصه پوزیتویسم و تکنوکراسی شود، یا در عرصه هنر، عرصه اباحیگری و ناامیدی گردد. اگر چنین پالایشی را نکند نهادهای داخلی، خانه تیمی اندیشه غربی خواهد شد و با سوءاستفاده از پول بیتالمال و در سایه امنیت حاصل از خون شهدا و مجاهدتهای ایثارگران، افرادی ضدانقلاب تربیت خواهند شد و انقلاب توسط این “اسب تراوا” از درون شکست خواهد خورد.
ثانیاً: هویت خودرا با ان ادله محکم استحکام بخشد و پیام جهانی خود را به دنیا منعکس کند. مفاهیم رقیب را خوبتر بشناسد تا هم بهتر دفاع کند و هم بهتر جولان جهانی داشته باشد که بدون صادرات فرهنگی به جهان مستضعفین، کار به سامان نخواهد رسید. محصور ماندن انقلاب در چاردیواری ایران یعنی مرگ تمدنی آن!
به صورت جهانی، حضور معنوی این تمدن در مقابل تمدنی که همه سرمایههای معنوی خود را انکار و یا هزینه زیست مادی کرده، راهگشا و الهامبخش است.
ثالثاً: مبازره با دزدان و اختلاسگران داخلی و مجازات کسانی که به بهانه دیوانسالاری و تحریمها و… به مردم ظلم کرده و میکنند وحقوق مردم را پایمال میکنند و نارضایتی می تراشند لازم است فوری و قانونی انجام شود
رابعاً: انقلاب را به سایر عرصههای زیست مردم باید سرایت داد تا سبک زندگی مردم، اسلامی شود به عنوان مثال تطهیر بانکها از خلق پول و ربا یا جلوگیری از دلالبازی و سفته بازی در بازار بورس اوراق بهادار، یک نمونه از انقلاب اسلامی در اقتصاد است.
خامساً: در همه این مراحل باید مشارکت حداکثری مردم را طلبید؛ فرصت کنشگری بیشتری به آنها داد و خود آنها رابه یاری خواست. شان این مردم رشید، بیش از آن است که فقط برای سالی یک انتخابات و یک راهپیمایی به آنها میدان داد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0