نظام بین الملل بر اساس هرج و مرج به صلح و ثبات نمی رسد!

حمله به کنسولگری ایران در دمشق نشان می‌دهد حقوق بین الملل ناکارآمد و ضمانت اجرایی کافی ندارد و صرفا روابط بین دولت‌ها براساس منافع و قدرت تعریف می‌شود.

به گزارش دفتر رسانه و ارتباطات نهضت استادی بسیج اصفهان، یادداشت: افسانه خسروی  استاد بسیجی دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان – حقوق بین الملل بستر ایجاد قوانین بین‌المللی برای حفظ صلح و امنیت بین الملل را ایجاد کرده که با پذیرش کنوانسیون های بین الملل و معاهدات همه جانبه بین المللی مانع از بروز هرج و مرج شود حال نمی توان بر اساس منافع و ابزار قدرت قواعد بین المللی را به صورت گزینشی رعایت کنیم اگر قرار است دنیا بر اساس هرج و مرج اداره شود پس قواعد بین المللی جایگاهی ندارد! این اطمینان برای همه کشور ها و تمام دولت ها ایجاد شده است که از طریق روابط دیپلماتیک می‌توان به گسترش ارتباطات سیاسی اقتصادی و … خود با یکدیگر بپردازند!! بر این مبنا توسعه اینگونه روابط عامل موثری در جهت ایجاد صلح میان کشورها می باشد. بر این اساس از زمانی که حقوق بین الملل در کنار سیاست بین الملل ظهور کرد برای حفظ و صیانت از تمامیت جانی و مالی اماکن دیپلماتیک و ماموران دیپلماتیک تاکید کرده اند و نقض آن موجب مسئولیت کشور خاطی بوده است، که مهم ترین سند بین المللی تدوین شده در این خصوص کنوانسیون ۱۹۶۱ وین است که بخشی از آن اختصاص به مصونیت دیپلماتیک دارد. سوال اینست در چنین شرایطی پاسخ به نقض فاحش کنوانسیون های حقوق بین‌الملل و‌ حمله به اماکن دیپلماتیک باید از منظر حقوق بین الملل باشد یا از منظر سیاست بین الملل بر مبنای قدرت ؟! نمی‌توان در نظام بین الملل بر مبنای گزینشی قواعد حقوقی را انتخاب کنیم و بر اساس منافع قدرت قواعد حقوق بین الملل دل بخواهی حذف شود!!

حمله به کنسولگری ایران در دمشق نشان می‌دهد حقوق بین الملل ناکارآمد و ضمانت اجرایی کافی ندارد و صرفا روابط بین دولت ها بر اساس منافع و قدرت تعریف می‌شود می‌توان عامل اصلی بقا دولت ها را حفظ قدرت دانست .بر این مبنا ارتقا قدرت در همه ابعاد و وجوه آن از جمله ملزومات مهم هر کشوری محسوب می شود .در همین راستا دارا بودن توان نظامی قدرتمند همواره و در همه حال یکی از منابع اصلی قدرت به شمار می‌رود. در واقع قدرت نظامی، شرط اساسی بقای دولت نه تنها در جنگ بلکه در زمان صلح است و آن را قادر می‌سازد تا سیاست‌های بازدارندگی مؤثری را دنبال نماید و به توانایی‌های لازم برای برقراری اتحادهای مؤثر دست یابد. ابزار نظامی حتی زمینه اطمینان و ثبات را برای دیپلماسی فراهم می‌آورد. «مذاکره از موضع قدرت» قاعده و ضابطه دقیقی است و بی‌پشتوانه قدرت نظامی هیچ دولتی اگر مورد فشارهای غیرقابل مقاومت و تهدیدها قرار گیرد، نمی‌تواند از دادن امتیازهای زیان‌بار به منافع خویش، خودداری کند به نظر می‌رسد مهم ترین گزینه در حمله به کنسولگری ایران در دمشق دیپلماسی نظامی است بر این اساس ما با مفهوم متناقضی مانند دیپلماسی در کنار مفهوم نظامی گری روبر‌و هستیم!مهم ترین مولفه دیپلماسی نظامی و کارکرد اصلی دیپلماسی نظامی شامل فعالیتهای استراتژیک می‌باشد شرایط کنونی نشان می دهد بسیاری از دولت ها، در نظام بین الملل دیپلماسی نظامی را به عنوان ابزار سیاست خارجی مورد استفاده قرار می‌دهند. تجربه تاریخی نشان داده ایالات متحده امریکا، چین و هند به همراه انگلیس، فرانسه، استرالیا و ناتو از پیشگامان این حوزه هستند.

در واقع دیپلماسی نظامی تلاش می‌کند که با ابزارهای متنوع و متکثر نظامی قابلیت قدرت اقناع اقدامات استراتژیک خود در سطح، افکار داخلی، جهانی و متحدان بین المللی را داشته باشد . دیپلماسی نظامی، شاخه ای از دیپلماسی است که در ارتباط مستقیم با فعالیت‌های نظامی هر کشور می باشد، به عبارت دیگر دیپلماسی نظامی شیوه نوینی از ارائه توان نظامی جهت دستیابی به مقاصد صلح آمیز ، افزایش توان بازدارندگی و اجتناب از رویارویی مستقیم است. اقبال نیروی نظامی به استفاده از دیپلماسی در دهه های اخیر با شتاب بیشتری در حال افزایش است. در دیپلماسی نظامی کارآمد به نظر می رسد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به محاسبه سود و‌ ضرر می پردازد از اینرو اقدام متقابل را براساس استراتژی نظامی پیش می‌برد .

انتهای پیام/